دوستی با مردم، نیمی از عقل است. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :87
کل بازدید :155725
تعداد کل یاداشته ها : 275
04/4/18
12:41 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
کودکی تنها[1]
سلام دانشجوی ارشد هوش مصنوعی هستم و از داستانهایی که عمق و محتوا دارن خیلی خوشم میاد سعی میکنم اونا رو اینجا هم بزارم تا همه ببینن و از خوندنشون لذت ببرن روزگاری پر از یاسهای سپید داشته باشید

خبر مایه
سخنانی از جنس طلا
دوچیز را همیشه فراموش کن: خوبی که به کسی می‌کنی و بدی که کسی به تو می‌کند.
همیشه به یاد داشته باش: اگر در مجلسی وارد شدی زبانت را نگه دار، اگر در سفره‌ای نشستی شکمت را نگه دار، اگر در خانه‌ای وارد شدی چشمانت را نگه دار، اگر در نماز ایستادی دلت را نگه دار.
دنیا دو روز است: یک روز با تو و یک روز علیه تو. روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست مایوس نشو چرا که هر دو پایان پذیرند.
آموختن را بکار ببند: به چشمانت بیاموز که هر کسی ارزش نگاه ندارد. به دستانت بیاموز که هر گلی ارزش چیدن ندارد. به دلت بیاموز که هر عشقی ارزش پرورش ندارد.
سه چیز را از هم جدا کن: عشق، هوس و تقدیر. چون اولی مقدس است و دومی شیطانی. اولی تو را به پاکی می‌برد و دومی به پلیدی.
در دنیا فقط سه نفر هستند که بدون هیچ چشمداشت و منتی و فقط به خاطر خودت خواسته‌هایت را برطرف می‌کنند، پدر و مادرت و نفر سومی که خودت پیدایش می‌کنی، مواظب باش که از دستش ندهی و بدان که تو هم برای او نفر سوم خواهی بود چرا که در ترسیم تقدیرت نیز نقش خواهد داشت.
چشم و زبان، دو سلاح بزرگ در نزد تو هستند. چگونه از آنها استفاده می‌کنی؟ مانند تیری زهرآلود یا آفتابی جهان‌تاب، زندگی‌گیر یا زندگی‌بخش؟
بدان که قلبت کوچک است پس نمی‌توانی تقسیمش کنی. هرگاه خواستی آن را ببخشی با تمام وجودت ببخش که کوچکی‌اش جبران شود.
هیچگاه عشق را با محبت، دلسوزی، ترحم و دوست داشتن یکی ندان، چون همه این‌ها اجزاء کوچک‌تر عشق هستند نه خود عشق.
همیشه با خدا درد دل کن نه با خلق خدا و فقط به او توکل کن. آنگاه می‌بینی که چگونه قبل از این که خودت دست به کار شوی، کارها به خوبی پیش می‌روند.
از خدا خواستن عزت است؛ اگر برآورده شود رحمت است و اگر نشود حکمت است.
از خلق خدا خواستن خفت است، اگر برآورده شود منت است اگر نشود ذلت است.

هر چه می‌خواهی از خدا بخواه و در نظر داشته باش که برای او غیر ممکن وجود ندارد و تمام غیر ممکن‌ها فقط برای کسانی است که از ایمان دل بریده‌اند و امید را به دل راه نمی‌دهند.


  
  
عمیق ترین درد زندگی

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

  بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است

که مجبوری آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی .

 

  ****

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد.

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است .

  ****

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند.

و تو از او رسم محبت بیاموزی

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است. 

****

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست،

  بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است.

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست

بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته شده .دلشکسته

 

   ****

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

بلکه نداشتن شانه های محکمی است

که بتوانی به آن ها تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی.


  
  

 اسلامی که من میشناسم با اسلام اون فرق میکنه و از همه مهمتر خداوندی را که میپرستمش من جور دیگه ای میشناسم خدائی که هروقت برگردی میبخشدت و هروقت صداش کنی جوابت را میده خدائی که من میشناسم خدائی که حتی از مهربانترین آدمهایی که میشناسیم مهربانتر و قلب ی به وسعت اقیانوس داره حتی وقتی بنده بدی هم باشی و صداش کنی نمیگه ولش کن این بد بود بلکه با عطوفت یشتری به سراغت میاد خدائی که من میشناسم خدائی که حتی میشه ازش درخواستهای بچگانه کرد بدون اینکه بترسی به سخره ات بگیره مثل اینکه خدایا میشه امروز بیاد ببینمش خدایا قول میدهم اگه آمد فلان کار را میکنم خدائی که من میشناسم وقتی این درخواستهای بچگانه را داشتی برایت انجام میده و اگه انجام نداد حتما درش مصلحتی را گذاشته که بعدها خودت بهش پی میبری و یا زمان بهت نشون میده که چقدر درخواستت بچگانه بود خدایا من خدائی که وقتی دلت تنگه میتونی گریه کنی ازش گله کنی بعد یکدفعه می بینی چقدر حالت بهتر شده چقدر احساست نسبت به همه چی عوض شده هر قطره اشکی که میریزی اندازه خروارها سبک میشی خدای من خدائی که همیشه و در همه حال بفکرت وقتی صداش میکنی آنقدر از شنیدن صدات خوشحال میشه که جوابت را نمیده شاید که بیشتر صداش کنی خدای من خدائی که سرتا سرش رحمان و رحیم خدائی که دیر غضب میکنه خدائی که عصیان و نافرمانیت را میبخشه خدائی که ستار العیوب خلاصه اینکه خدای من آنقدر خوبه که هرچی بگم ازش کم گفتم اما در عوض مهنس انجمن اسلامی گرانقدر خدائی را برای من ترسیم میکنه که سرتا سر سختگیر هیچ وقت بهم اجازه نمیده که اشتباه کنم هروقت تمرد کنم من را به بدترین وجه مجازات میکنه ولی من این خدا را دوست ندارم من خدائی خودم را دوست دارم که اون هم خوبه

 

خدا جون تو که برایت کاری نداره یک خورده کوچولو ما را به راه راست هدایت کن

دوست ندارم همسر آینده ام اینجوری باشه مذهبی بودن را دوست دارم اما فقط حجاب تویش نداشته باشه این روسری من را میکشه و گرنه نماز و روزه و بقیه اش مشکلی نیست اما مطمئنا با یکی ازدواج میکنم که از اون مذهبی های تیر باشه اونوقت خدا به من رحم کنه البته اون وقت خودم را میزنم به پرو بازی و میگم که خدا خودش خواست و ما را به راه راست هدایت کرد


  
  

متشکرم:

برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی.

برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش کردی.

برای همه وقت هایی که به من شهامت و جرأت دادی.

برای همه وقت هایی که با من شریک شدی.

برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی.

برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی.

برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی.

برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی.

برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من هستی.

برای همه وقت هایی که گفتی “دوستت دارم”.

برای همه وقت هایی که در فکر من بودی.

برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی.

برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی.

برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی.

برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی.

برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی.

برای همه وقت هایی که اجازه دادی در آغوشت گریه کنم.

برای همه وقت هایی که از خودت گذشتی تا من به خودم برسم

برای همه وقتهایی که سنگ صبور تنهاییم بود

برای همه وقتهایی که همه طردم کردند و تو چون کوه در کنارم ماندی

برای همه وقت هایی که بزرگوارانه از خطایم گذشتی

برای تمام وقتهایی که کج خلقی کردم

 و برای تمام وقتهایی که به یاد ندارم تا از بابت آن تشکری نصیبت کنم



به خاطرهمه این ها، هیچ وقت فراموش نکن که:

 همیشه برای گوش دادن به حرف هایت آمادگی دارم.

همیشه پشتیبانت هستم.

من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود.

فقط کافی است چیزی از من بخواهی، بلافاصله از آن تو خواهد شد.

می خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم.

من کاملاً به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی.

در دنیا تو از هر چیزی برایم مهمتر هستی.

همیشه دوستت دارم، چه به زبان بیاورم چه نیاورم.

همین الان در فکر تو هستم.

تو همیشه برای من شادی می آوری به خصوص وقتی که لبخند بر لب داری.

من همیشه برای تو این جا هستم و دلم برایت تنگ است.

هر وقت که احتیاج به درد و دل داشتی روی من حساب کن.

تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری.


  
  
کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود.

مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید. یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد. جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست. او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت: ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم.

مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند: تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد. اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد. اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد.

بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت.

 

تو همانی که می اندیشی، هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی به دنبال رویا هایت برو و به یاوه های مرغ و خروسهای اطرافت فکر نکن..

 

نویسنده: گابریل گارسیا مارکز

  
  
<   <<   51   52   53   54   55      >