سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به پسرش حسن فرمود : ] پسرکم چیزى از دنیا بجا منه چه آن را براى یکى از دو کس خواهى نهاد : یا مردى که آن را در طاعت خدا به کار برد پس به چیزى که تو بدان بدبخت شده‏اى نیکبخت شود ، و یا مردى که به نافرمانى خدا در آن کار کند و بدانچه تو براى او فراهم کرده‏اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را یار باشى و هیچ یک از این دو در خور آن نبود که بر خود مقدمش دارى . [ و این گفتار به گونه‏اى دیگر روایت شده است که : ] اما بعد ، آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به دیگرى رسد و تو فراهم آورنده‏اى که براى یکى از دو تن خواهى گذاشت : آن که گرد آورده تو را در طاعت خدا به کار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده‏اى خوشبخت شود ، یا آن که آن را در نافرمانى خدا صرف کند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده‏اى بدبخت شوى و هیچ یک از این دو سزاوار نبود که بر خود مقدمش دارى و بر پشت خویش براى او بارى بردارى ، پس براى آن که رفته است آمرزش خدا را امید دار و براى آن که مانده روزى پروردگار . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :27
بازدید دیروز :19
کل بازدید :154986
تعداد کل یاداشته ها : 275
04/4/11
8:7 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
کودکی تنها[1]
سلام دانشجوی ارشد هوش مصنوعی هستم و از داستانهایی که عمق و محتوا دارن خیلی خوشم میاد سعی میکنم اونا رو اینجا هم بزارم تا همه ببینن و از خوندنشون لذت ببرن روزگاری پر از یاسهای سپید داشته باشید

خبر مایه
یک سخنران مشهور سمینارش را با در دست گرفتن بیست دلار اسکناس شروع کرد او پرسید چه کسی این بیست دلار را می خواهد دست ها بالا رفت.او گفت:من این بیست دلار را به یکی از شما می دهم اما اول اجازه دهید کاری انجام دهم. او اسکناسها را مچاله کرد و پرسید چه کسی هنوز این ها را می خواهد؟ باز هم دست ها بالا بودند.او جواب داد خوب. اگر این کار را کنم چه؟ او پول ها را روی زمین انداخت و با کفشهایش آنها را لگد کرد بعد آنها را برداشت و گفت: مچاله و کثیف هستند حالا چه کسی آنها را می خواهد؟ بازهم دستها بالا بودند سپس گفت: هیچ اهمیتی ندارد که من با پولها چه کردم شما هنوز هم آن ها را می خواستید چون ارزشش کم نشد و هنوز هم بیست دلار می ارزید. اوقات زیادی ما در زندگی رها می شویم، مچاله می شویم و با تصمیم هایی که می گیریم و یا تصمیم هایی که برایمان می گیرند و حوادثی که به سراغ ما می آیند آلوده می شویم . و ما فکر می کنیم که بی ارزش شده ایم اما هیچ اهمیتی ندارد که چه چیزی اتفاق افتاده یا چه چیزی اتفاق خواهد افتاد. شما هرگز ارزش خود را از دست نمی دهید. کثیف یا تمیز،مچاله یا چین دار شما هنوز برای کسانی که شما را دوست دارند بسیار ارزشمند هستید. ارزش ما در کاری که انجام می دهیم یا کسی که می شناسیم نمی آید ارزش ما در این جمله است که: ما که هستیم؟ هیچ وقت فراموش نکنید که شما استثنایی هستید