دوچیز را همیشه فراموش کن: خوبی که به کسی میکنی و بدی که کسی به تو میکند.
همیشه به یاد داشته باش: اگر در مجلسی وارد شدی زبانت را نگه دار، اگر در سفرهای نشستی شکمت را نگه دار، اگر در خانهای وارد شدی چشمانت را نگه دار، اگر در نماز ایستادی دلت را نگه دار.
دنیا دو روز است: یک روز با تو و یک روز علیه تو. روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست مایوس نشو چرا که هر دو پایان پذیرند.
آموختن را بکار ببند: به چشمانت بیاموز که هر کسی ارزش نگاه ندارد. به دستانت بیاموز که هر گلی ارزش چیدن ندارد. به دلت بیاموز که هر عشقی ارزش پرورش ندارد.
سه چیز را از هم جدا کن: عشق، هوس و تقدیر. چون اولی مقدس است و دومی شیطانی. اولی تو را به پاکی میبرد و دومی به پلیدی.
در دنیا فقط سه نفر هستند که بدون هیچ چشمداشت و منتی و فقط به خاطر خودت خواستههایت را برطرف میکنند، پدر و مادرت و نفر سومی که خودت پیدایش میکنی، مواظب باش که از دستش ندهی و بدان که تو هم برای او نفر سوم خواهی بود چرا که در ترسیم تقدیرت نیز نقش خواهد داشت.
چشم و زبان، دو سلاح بزرگ در نزد تو هستند. چگونه از آنها استفاده میکنی؟ مانند تیری زهرآلود یا آفتابی جهانتاب، زندگیگیر یا زندگیبخش؟
بدان که قلبت کوچک است پس نمیتوانی تقسیمش کنی. هرگاه خواستی آن را ببخشی با تمام وجودت ببخش که کوچکیاش جبران شود.
هیچگاه عشق را با محبت، دلسوزی، ترحم و دوست داشتن یکی ندان، چون همه اینها اجزاء کوچکتر عشق هستند نه خود عشق.
همیشه با خدا درد دل کن نه با خلق خدا و فقط به او توکل کن. آنگاه میبینی که چگونه قبل از این که خودت دست به کار شوی، کارها به خوبی پیش میروند.
از خدا خواستن عزت است؛ اگر برآورده شود رحمت است و اگر نشود حکمت است.
از خلق خدا خواستن خفت است، اگر برآورده شود منت است اگر نشود ذلت است.
هر چه میخواهی از خدا بخواه و در نظر داشته باش که برای او غیر ممکن وجود ندارد و تمام غیر ممکنها فقط برای کسانی است که از ایمان دل بریدهاند و امید را به دل راه نمیدهند.