وسیله ای خریدم، دوتا کارگر گرفتم برای حملش گفتن 40 تومان من
هم چونه زدم کردمش 30 تومان . رفتیم ساختمان و وسیله ها رو
بردیم بای،آمدیم پایین و دست کردم جیبم سه تا ده تومانی دادم
بهشون . یکی از کارگران ده تومان خودش برداشت بیست تومان داد
به اون یکی .صداش کردم گفتم مگر شریک نیستید؟گفت چرا ولی
اون عیال واره احتیاجش بیشتر از منه . من هم برای این طبع بلندش
دوباره ده تومان بهش دادم . تشکر کرد دست کرد جیبش و دوباره پنج
هزار تومان داد به اون یکی و رفتند . داشتم فکر میکردم هیچ وقت
نتونستم اینقدر بزرگوار و بخشنده باشم،نه من و نه خیلی های دیگه
که خیلی ادعای تحصییت و با کیسیمون میشه