سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و ابو جحیفه گوید از امیر المؤمنین ( ع ) شنیدم که مى‏گفت : ] نخست درجه از جهاد که از آن باز مى‏مانید ، جهاد با دستهاتان بود ، پس جهاد با زبان ، سپس جهاد با دلهاتان ، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید ، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتیهایش آشکار و نیکوییهایش ناپدیدار . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :494
بازدید دیروز :9
کل بازدید :152386
تعداد کل یاداشته ها : 275
103/9/9
4:26 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
کودکی تنها[1]
سلام دانشجوی ارشد هوش مصنوعی هستم و از داستانهایی که عمق و محتوا دارن خیلی خوشم میاد سعی میکنم اونا رو اینجا هم بزارم تا همه ببینن و از خوندنشون لذت ببرن روزگاری پر از یاسهای سپید داشته باشید

خبر مایه

وقتی پدر بزرگش فوت کرد او ده ساله بود و چون نتوانسته بود فرصت خدا حافظی با او به دست آورد گریه می کرد .
او وقتی در جشن تولد دوستش شرکت کرد و دوستش بادکنک قرمز بزرگی به اوداد با خوشحالی به خانه آمد وگفت می خواهم نامه ای برای پدر بزرگ بنویسم و آن را به بادکنک ببندم و به نشانی بهشت پستش کنم .
می خواستم مخالفت کنم اما دلم نیامد و کمکش کردم تا نامه را بنویسد و پست کند .
دو ماه بعد نامهای از بهشت برای او امد.
فرزند عزیزم :
نامه ای که برای پدر یزرگ نوشته بودی به دست او رسید او واقعا خوشحال شد و خوشحال است که تو دوستش داری اما در بهشت برای نگهداری جنس مادی جایی نیست و به همین خاطر بادکنک را به زمین باز می گردانیم لطفا از این به بعد برای پدر بزرگ خاطره های خوب و کلمات شفاء بخش و دعا بفرست تا بتوانیم در بهشت نگهداریم .


90/7/9::: 11:31 ص
نظر()