مامانم گفت برو میوه بگیر شب مهمون داریم !
گفتم بارون میاد؟ من نمیرم !
گفت پاشو برو گمشو بگیر بیا ببینم !
بدوووووووووو
رفتم میوه گرفتم قشنگ تو بارون دوش گرفتم
... خیسِ خیس شدم رسیدم خونه ؟
درُ باز کردم :
بابام : :))))) اَاااا اینو ببین مثل موشِ آب کشیده شده !
خواهرم : =))))) نه بابا مثل اردک ماهى شده !
مامانم : =)))))))) آخى نگید این حرفارو بچم ؟؟؟
بچم همون خرى که بوده هستش !!!
فقط یه ذره خیس شده !!!!
همون لحظه هم داداش کوچیکم اومده میگه :
چطورى خره ؟؟؟؟ !!