سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این تویی که اغیار را ازدل های دوستانت زدودی تا آن که جز تو را دوست نداشتند ...آن که تو را از دست داد، چه به دست آورد ؟ و آن که تو را یافت، چه از دست داد ؟ آن که جز تو را به عنوان عوض پذیرفت، زیان کرد . [امام حسین علیه السلام ـ در دعایش ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :14
کل بازدید :154439
تعداد کل یاداشته ها : 275
04/1/22
1:23 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
کودکی تنها[1]
سلام دانشجوی ارشد هوش مصنوعی هستم و از داستانهایی که عمق و محتوا دارن خیلی خوشم میاد سعی میکنم اونا رو اینجا هم بزارم تا همه ببینن و از خوندنشون لذت ببرن روزگاری پر از یاسهای سپید داشته باشید

خبر مایه

پسربچه‎ای به سراغ مادرش رفت که در آشپزخانه مشغول درست کردن
 شام بود و یادداشتیه او داد که خودش نوشته بود. پس از آنکه
 مادرکارش تمام شد، دستانش‎ را شست و بعدشروع به خواندن
یادداشت پسرش کرد که بدین مضمون بود:
بابت هرس کردن علف‎های باغچه‎: پنج دلار
بابت نظافت اتاقم در هفته‎: یک دلار
بابت نگه داری و مراقبت از برادر کوچکم در زمانی که شما به خرید رفته
 بودید: بیست و پنج سنت
بابت خرید از فروشگاه‎: پنجاه سنت
بابت بردن آشغال‎ها به کوچه‎: یک دلار
بابت گرفتن نمره بیست و کارت صد آفرین‎: پنج دلار
بابت نظافت و شست و شوی حیاط‎: دو دلار
جمع کل‎: 75/14 دلار

مادر پس از دیدن یادداشت پسرش‎، نگاهی به او انداخت و پسرک به
 خوبی‎ احساس کرد که خاطرات دور به ذهن مادرش هجوم آورده‎اند.
مادرقلم را برداشت‎ و پشت کاغذ پسرش چیزهایی یادداشت کرد و آن
 را به دست پسرش داد.
 یادداشت‎ مادر بدین مضمون بود:
بابت نه ماهی که داخل شکمم رشد می‎کردی و حملت می‎کردم‎:رایگان
بابت تمام شب‎هایی که در کنار بسترت بی‎خوابی کشیدم‎، از تو
پرستاری کردم و برای سلامتی‎ات دعا کردم‎: رایگان
بابت همه سختی هایی که بابت تو متحمل شدم و تمام اشک‎هایی که
 طی این همه‎ سال به خاطرتو ریخته‎ام‎: رایگان
بابت تمام شب‎هایی که به خاطر نگرانی‎ها و مشکلات تو تا صبح پلک بر
 هم نزدم‎: رایگان
بابت تمام لباس‎ها، غذاها و اسباب بازی‎هایی که برایت خریده‎ام و حتی
 پاک کردن‎ بینی‎ات‎:رایگان
پسرم‎، وقتی همه این مخارج را با هم جمع کنی‎، قیمت و جمع کل
 عشق من نسبت‎ به تومشخص می‎شود: رایگان
وقتی پسر خواندن یادداشت مادرش را به پایان رساند اشک در
 چشمانش حلقه زده‎ بود.
مستقیم به چشمان مادرش خیره شد و گفت‎:  «مامان خیلی دوستت
 دارم‎». و بعد قلم رابرداشت و با حروف درشت زیر یادداشتش نوشت‎:
 «کامل پرداخت‎ شد».


90/11/9::: 5:13 ع
نظر(4)