سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دست دادنی که باعث بیماری می شود، از دستدادنِ دوستان است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :31
بازدید دیروز :19
کل بازدید :149950
تعداد کل یاداشته ها : 275
103/2/15
2:38 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
کودکی تنها[1]
سلام دانشجوی ارشد هوش مصنوعی هستم و از داستانهایی که عمق و محتوا دارن خیلی خوشم میاد سعی میکنم اونا رو اینجا هم بزارم تا همه ببینن و از خوندنشون لذت ببرن روزگاری پر از یاسهای سپید داشته باشید

خبر مایه

استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکند
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟

:دانشجوی بی تجربه فورا ً جواب میدهد
. من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد

:اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدینترتیب مطرح کند
حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید، در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشود : و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید
محاسبه مقاومت جدید هوا در مقابل قطار؟
تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟
آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود و اگر آری، به چه اندازه؟

.حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود و سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد
.همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود شدند
:پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا میخواند و طبق معمول سئوال اولی را میپرسد

شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟
.این دانشجوی خبره میگوید؛ من کتم را در میارم
.پروفسور اضافه میکند که هوا بیش از اینها گرمه
.دانشجو میگه خوب ژاکتم را هم در میارم
.هوای کوپه مثل حمام زونا داغه
. دانشجو میگه اصلا ً لخت مادر زاد میشم
.پروفسور گوشزد میکند که دو آفریقائی نکره و نانجیب در کوپه هستند و منتظرند تا شما لخت شی
:دانشجو به آرامی میگوید
میدانید آقای پروفسور، این دهمین بار استکه من در امتحان شفاهی فیزیک شرکت میکنم
.واگر قطار مملو از آفریقائیهای شهوتران باشد، من آن پنجره لامصب را باز نمیکنم